دلواپسی مادرانه
سلام پسر گلم
این روزا خیلی بیحالی،تب داری و اصلا غذا نمیخوری،حتی سرلاک که خیلی دوست داری.
فکر میکنم گلو درد داری ،آخه غذا رو تو دهنت نگه میداری و بعد بیرون میریزی،
این اوضاع و احوالت مصادف شده با درآوردن دومین دندونت.
آآآآآخ...کاش من به جای تو مریض بودم...کاش...
دیشب با بابایی دو جا بردیمت دکتر،اما بی فایده
یکی تشخیص عفونت گلو داده با کلی داروی جورواجور اون یکی میگه عفونتی ندیده و فقط استامینوفن داده.
به دکتر اولی شک کردم چون گفت 5 سی سی استامینوفن بهت بدم ،اخه رو نسبت وزنت 1 سی سی هم برات زیاده...برای همین به بابایی گفتم بریم جای دیگه.
چی میشد اگه دکترا با وجدان بیشتری طبابت میکردن ،انگار در مورد یک شی نظر میدن،نمیفهمن که بچه ها دنیای پدر و مادرن.
کاش فردا صبح با لبخند بیدار بشی و دوباره اواز بخونی و من سردرد بگیرم.
کاش اینقدر شیطنت کنی که من فردا شب بی رمق بیفتم تو رختخواب و خوابم ببره.
کاش یه عااااااااااااااالمه سوپ بخوری و بابایی بگه بسه دلش درد گرفت.
خدایا پسر کوچولوم زودی خوب بشه و تبش بیاد پایین.
بسم الله النور...
میگن دعای نور برای رفع تب خوبه
"بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
بِسْمِ اللهِ النُّورِ، بِسْمِ اللهِ نُورِ النُّورِ، بِسْمِ اللهِ نُورٌ عَلَى نُورٍ، بِسْمِ اللهِ الَّذِی هُوَ مُدَبِّرُ الاُمُورِ، بِسْمِ اللهِ الَّذِی خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ. الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ، وَ أنْزَلَ النُّورَ عَلَى الطُّورِ، فِی كِتابٍ مَسْطُورٍ، فِی رَقٍّ مَنْشُورٍ، بِقَدَرِ مَقْدُورٍ، عَلَى نَبِی مَحْبُورٍ. الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِی هُوَ بِالْعِزِّ مَذْكُورٌ، وَ بِالْفَخْرِ مَشْهُورٌ، وَ عَلَى السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ مَشْكُورٌ، وَ صَلَّى اللهُ عَلَى سَیدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ."